ترانه آفرین

آثار ادبی و نوشته‌های محمد وجدانی

ترانه آفرین

آثار ادبی و نوشته‌های محمد وجدانی

فریاد

من از غربت تنهایی آمده ام

تا حضورم را

از پشت شیشه باران خورده

- گویاتر از همیشه -

فریاد بزنم

طلوع

 هرگاه به غروب خورشید نگاه می کنم، طلوع چشمان تو به یادم می آید

 

تو می آیی

 

 می دانم

 

- دیر یا زود -

 

 و با خود سبدی پر از شکوفه های نور برایم به ارمغان خواهی آورد

با بهار می آیی

از کوچه های پر راز و رمز زمستان می گذرم
و سوار بر بال اشتیاق به بهار می رسم
زندگی تازه می شود،
شور در من جوانه می زند،
و چشم هایم انتظار را بدرقه می کنند
بهار می آید و من بیدار دیدار تو می شوم
چرا که تو با بهار می آیی